لاله در دامن کوه آمد و من بی رخ دوست
اشک چون لاله سیراب به دامن کردم (شهریار)
شکست عهد من و گفت هر چه بود گذشت
به گریه گفتمش آری ولی چه زود گذشت
بهار بود و تو بودی و عشق بود و امید
بهار رفت و تو رفتی و هر چه بود گذشت
چه خاطرات خوشی بر دلم بجای گذاشت
شبی که با تو مرا در کنار رود گذشت
گشود بس گره آن شب ز کار بسته ما
صبا چو از بر آن زلف مشک سود گذشت
غمین مباش و میاندیش از این سفر که تو را
اگر چه بردل غمگین غمی فزود گذشت ( فکرکنم مال دکتر حمیدی هستش دقیق یادم نیست)
دریایم و نیست باکم از طوفان
دریا همه عمر خوابش آشفته است (نمیدانم)
من در کنار باغ کنم ساعتی درنگ
تا دلنواز من خبر از گلشن آورد
آید دوان دوان و نهد بر کنار من
آن نرگس و بنفشه که در دامن آورد (باز نمیدونم کی گفته)
جای این اسکرات خالی خیلی از اینا دوس داره!!
اینم اسکرات و صیغه اش
خدا اندازه همین اسکرات در این یک مورد بهمون توفیق بده حللللله
جالبه نه؟؟
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط: طنز، دل نوشته و خودمانی، شعر و ادبیات، ،
:: برچسبها: عکس طبیعت, منظره, تفریح سالم, عصر یخبندان, اسکارت, انیمیشن, شعر عاشقانه, ادبیات,