من از این خسته دلبسته بیمار حزین
روح سرگشته حیرانِ تمامیت خواه
خود شدن میخواهم
پُر شدن میخواهم
آسمانی شدن و رفتن و دل کندن از این قالب خاک
هم خدایی شدن و خلق نیازردن و خُـــلقی زیبا
آنچه از روز تولد، در همه روز و شبم بوده و من
پیِ دلمشغولیم
دلخوش از خنده و از گریه به نانی و شرابی سرخوش
غفلت از آن کردم
فطرتم بوده و من میخواهم
باز یکبار دگر
به همان فطرت خود برگردم.
کودکیها طی شد شور و شرها خوابید
من هنوز از پی عادات قدیمی و غلط
طالبم پاپتی از آتش نمرود گذر کردن را
کو خلیلی که کمک باشد و دستم گیرد؟
کو دلیلی که دلالت کند او
من دلخسته سرگشته بی یاور را
به سرِمنزل جانانِ نظرباز ظرافت بینی؟
من اگر طالبم این پیمودن
راه باز است و عجب
کششی دارد باز ،
کششی مثل لب تشنه به آب
یا که دیوانه زنجیری و خواب
دارم از شور و شرِ خواسته برمیخیزم.
دردها دارم و درمان پیداست.
دوستی ها باقی
راستی ها لازم
تشنگیها بسیار
آب را میجویم
راه آن چشمه حیوان بنماییدم و بس
خلقی از تشنگی خویش خبر دار نیند
یا رب این تشنه به سر منزل مقصود رسان
یا رب آن چشمه توحید خودت دار نگاه
دور کن (آفت دور فلک از جان و تنش)
بغضها مانده و دادی دارم
که اگر برکشم این داد و فغان
گوش کر میشنود
چه عجب چشم تو خشک است و لبت خندان باز
تشنگی هایت کو؟
تشنگی را دریاب
آب تشنه جان داد
تا که بشناسیم این آب حیوان و سراب
قوم نشناخت که کیست
نه که نشناخت که کیست،
سر صحبت واشد،
چه سرابی است زمین!
چه نقابی است هوا!
آسمان میداند
آسمانا تو بگو
قدرِ این پرپر بی یاور تنها مانده
خلق با حلق کویری و به حق تشنه چه کردند بگو
با جگر گوشه زهرای بتول (س)؟
کینه ها را دریاب
صبح چون نزدیک است
خواب را بیداری،
مرگ را زندگی آموز که باز،
کربلایی در پیش
بَدر زاید نه اُحُد.
یا علی(ع) منتظریم.
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط: دل نوشته و خودمانی، شعر و ادبیات، ،
:: برچسبها: یا علی منتظریم, علی ع, انتظار, امام زمان عج, شعر, ادبیات,